این نوع نقاشی با استفاده از رنگهای شفاف، که از ترکیب آب و صمغ به دست میآید و بر روی کاغذی پرزدار یا دانهدار اجرا میگردد.
۲- چاپ تیزآبی سایهدار (Aquatinte):
نوعی گراوور از صورتهای برجستهی شفاف که به وسیلهی طرح تک رنگ مشکی فراهم میآید.
۳- گراوور روی چوب Bois (Gravure Sur):
از قدیمیترین تکنیکهای گراوور، در این روش ابتدا نقش برجستهای از طرحی روی تکهای از چوب (عموماً چوب شمشاد) به وجود میآورند و سپس آن را به مرکب آغشته و آن گاه روی کاغذ چاپ میکنند. معمولاً یک قطعه چوب برای به وجود آوردن استامپی (چاپ نقش) به این شیوه اختصاص مییابد.
۴- قلم حکاکی، مغار (Burin):
ابزاری که برای حکاکی روی چوب یا فلز به کار میرود که به وسیلهی کشیدگی، به شیوهی حکاک، اختصاص مییابد.
۵- نقاشی نقش برجستهای (Gamaieu):
در این نوع نقاشی که باید آن را نقاشی تک رنگ نامید، نقاش به تقلید از حجاری، فقط یک رنگ را با درجات مختلف و به طور برجسته به کار میبرد. این شیوه در یونان قدیم و در قرن ۱۸ رواج فراوان داشت.
۶- گراوور روی مس (Guivre – Gravure Sur):
گراوور روی مس برخلاف گراوور روی چوب، گود است و میتوان آن را چاپ گود نامید. در این روش خطهای طرح را به مرکب آغشته میسازند و کار به طور برجسته و با ظرافت بر کاغذ چاپ منتقل میشود. با گراوور روی مس میتوان چاپ نقشهای متفاوتی به دست آورد. اولین گراوورهای روی مس در پایان قرن ۱۹ در فرانسه ظاهر شد و رفته رفته این شیوه برای کارهای چاپی متداول گردید.
۷- د ترامپ (Determp):
تکنیکی بسیار قدیمی است و آن عبارت است از خیساندن و چسباندن پودر رنگهای آمیخته با آب و سریشمی که از انساج حیوانی یا گیاهی به دست میآید. انسان هنرمند، برای بهبود کیفیت و افزایش مقاومت نقاشیها در مقابل حوادث و عوامل طبیعی، بعدها از سفیدهی تخم مرغ همراه با صمغ عربی، شیرهی عسل، اسانس تریانتین و غیره در ساختن د ترامپ استفاده میکرد. طریقهی دیگر برای تهیهی دترامپ استفاده از زردهی تخممرغ یا زرده و سفیدهی آن با هم بود. این شیوه تمپرا (= رنگ لعابی) نامیده میشود. مایهی پنیز نیز از جمله موادی است که برای ساختن این گونه رنگ به کار میرفت. اما رفته رفته نقاشی با رنگ روغن رایج شد و جای نقاشی با دترامپ و تمپرا را گرفت.
۸- اُ- فورت (چاپ نقش تیزابی ) (Eau – Fatre):
شیوهای است از کاربرد گراوور روی فلز. در این شیوه از تأثیر اسید بر فلز استفاده میشود، که در واقع کار قلم حکاکی را انجام میدهد. لوح فلزی را قبلاً صمغاندود میکنند و حکاک طرحش را به وسیلهی نوک نازک قلم فولادی بر روی آن حک میکنند. این عمل را قلمزدن روی ورقههای صمغدار میگویند. بعد لوح فلزی را زیر تأثیر اسید قرار میدهند و آن گاه نقشهای کنده شده را از سطح صمغاندود بر میدارند و در جاهای گود مرکب میریزند و برای چاپ روی کاغذ آماده میکنند. اولین اُ- فورتها در قرن ۱۶ میلادی به وجود آمد.
۹- باسمه (تصویر چاپی – چاپ نقش) (Estampe):
عبارت است از منعکس یا چاپکردن تصویری کامل روی کاغذ از یک صفحهی گراوور شده از هر نوع که باشد (گراوور روی چوب یا مس، اُ – فورت و غیره)
۱۰- نقاشی دیواری، فرسک (Fresque):
این نوع نقاشی به وسیلهی رنگهای پودری و دترامپها در آب آهک و بر روی اندودِ مرطوب دیوار اجرا میگردد. این تکنیک دیوار نگارهی خشک (Fresco Secco) نامیده میشود و اغلب روی سطوح پوشیده شه از گچ خشک به کار میرود. نقاشی دیواری مثل دترامپ مربوط به دوران قدیم است و نقاشیهای دیواری میکل آنژ در کلیسای سیتین (Sixtin) از مشهورترین نقاشی دیوارهای جهان از این نوع است.
۱۱- گواش (Gouache):
نقاشی با گواش اغلب با نقاشی آب رنگ اشتباه میشود، اما کار انجام شده با گواش ضخیمتر است و رنگهای گواش خمیری شکلند. نقاشان برای اجرای اسکیس تابلوهای رنگ روغن این رنگ را به شکل تصنعی استفاده میکردند. در قرون میانه نیز برای رنگآمیزی کتابهای خطی بسیار به کار میرفت.
۱۲- گراوور (کندهکاری) (Gravure):
این شیوه یعنی ایجاد شیار روی یک مادهی با دوام. در ابتدا به وسیلهی زرگرها و جواهرسازها و بعدها در طراحی و نقاشی به کار گرفته شد. در این روش هنرمند از روی گراوور اصلی ابتدا نسخههای ساده آفرید و در گامهای بعدی به تکثیر طرحها، نقاشیهای آب رنگ و غیره پرداخت.
فتوگراوور از شیوههای مدرن و آخرین مرحلهی گراوور است که به کمک عملیات مکانیکی و شیمیائی صورت میپذیرد و به اجمال میتوان گفت که به وسیلهی روپرو دوکسیونهای (نسخهبرداری) صنعتی از انواع دیگر متمایز میگردد.
۱۳- نقاشی خاکستری (Grisaille):
نقاشی تک رنگ است که منحصراً با رنگ خاکستری و در نقش برجستههای نقاشی سه بُعد نما استفاده میشود و در تزیین عمارات بسیار به کار میرود.
۱۴- نقاشی رنگ روغن (Huile – Peinture a l ):
نقاشی رنگ روغن از مهمترین تکنیکهای عصر جدید است که جای نقاشی با دترامپ را گرفته است. با وجود این نقاشی با آب رنگ و یا گواش هنوز متداول است. وان ایک نقاش فلاماند (۱۴۴۱ – ۱۳۹۰) اولین مروج آن است. امّا بعد از او، یا دقیقتر بگوییم از قرن ۱۵ میلادی، متخصصان به جست و جوی راز این شیوه پرداختهاند و تا به امروز انسان به بسیاری از روغنها برای سائیدن رنگها دست یافته است. روغن اکلیل ماهی، اسطوخودوس و افعی و هم چنین روغن موم، کافور، سقز، دانههای کتان (به نام روغن بزرک)، کوکنار، گردو و … از آن جملهاند. این روغنها از ترکیبات مختلف حاصل میشوند و برای استفاده در نقاشی آنها را حرارت میدهند. این رنگها در اسانس تربانتین یا نفت حل میشوند.
۱۵- تکرنگ آبکی – لاوی (Lavis):
اسلوب رنگزدن طرح است با مرکب چین، رنگ گل پلاس، ماده سیاه و یا با عصارهی رنگهای دیگر که به مقدار زیاد در آب رقیق شده باشد.
۱۶- چاپ سنگی (Lithographie):
این تکنیک روشی به نسبت جدید است و در ۱۷۹۶ به وسیلهی آلماند سنفلدر (Allemand Seneflelder) ابداع شد. در این روش هنرمند ابتدا طرح خویش را به وسیلهی مداد چرب بر لوح سنگی از نوع مخصوص (سنگ لیتوگرافیک) رسم میکند.
جاذبهی بزرگ چاپ سنگی در سیاه یا رنگیبودن آن است. این کار را میتوان با وسایل مکانیکی (مثلاً قلم حکاکی) یا شیمیائی (مثلاً اسیدها) بر لوح سنگی انجام داد. در چاپ سنگی هنرمند برای بیان هنری، به آن اندازه که در گراوور روی مس یا روی چوب، از آزادی عمل برخوردار نیست.
۱۷- واسطهی هنری – مادهی هنری (Medium):
برای حل یا غلیظ کردن مواد رنگی از مایعات استفاده میشود، مثل روغن در رنگ روغن، صمغ در دترامپ، سفیده و زردهی تخم مرغ در تمپرا، آب آمیخته با صمغ عربی در آب رنگ و غیره.
امروزه نیز این واسطه به طور مخصوص و به اشکال متفاوت در صنایع کارخانه به کار میرود.
۱۸- موزائیک (Mosaique):
عبارت است از تنظیم قطعات بسیار کوچک سنگ، مینا یا شیشه به طوری که از مجموع آنها یک ترکیب تزئینی به وجود آید. تکنیک موازئیکی نوعی بازگشت به عهد قدیم است. این هنر در آن زمان رواج فراوان داشت.
۱۹- مداد رنگی گچی و نقاشی مداد رنگی (Pastel):
پاستل از واژهی قدیمی پاست (به معنی خمیر) گرفته شده است که به نوعی از گچ رنگی میگویند و از پودرهای رنگ شده، سفیدآب سرب یا طلق آمیخته به صمغ ساخته میشود. پاستل به آسانی محو میشود، به این خاطر باید با دقت تمام در ثابت نگهداشتن آن کوشید. نقاشی با پاستل در قرن ۱۸ رواج بسیار یافت.
۲۰- تخته یا صفحهی باسمه (Planche):
قطعه چوب یا فلز کندهکاری شده استامپ چاپ شده از عناصر.
۲۱- قلم نوک نقرهای و طراحی قلم نقرهای ( Pocnte Dargent):
این تکنیک، که امروزه عملاً کنار گذاشته شده است، در قرون ۱۵ و ۱۶ میلادی متداول بود. طراحی با قلم نوک نازک نقرهای روی یک برگ کاغذ پوشیده شده از اندود سفید خالص انجام میگیرد و نقوش نقرهای رنگ بسیار ظریفی به این طریق به دست میآید.
۲۲- قلم نوک خشک و طراحی قلم نوک خشک (Pointe Seche):
در این روش، حکاکی منحصراً با ابزار فولادی کوچک و بیاندازه سخت بر روی صفحهای از مس صاف انجام میشود. ابزار کار که قلم نام دارد بیشباهت به مداد نیست. در این شیوهی گراوور، اسید واسطه قرار نمیگیرد و به این دلیل در قلم نوک خشک (Point Sech) با طراحی قلم نوک خشک نام دادهاند. این تکنیک بینهایت ساده اما بسیار ظریف است. اجرای آن مهارت زیادی میطلبد.
۲۳- سرخ خونی و مداد سرخ (Sanguine):
سلسله تغییرات متنوعی است که با مدادهای رنگی سرخ قهوهای انجام میگیرد به همین طریق طراحی هم با مداد سرخ خونی اجرا میشود.
۲۴- قهوهای مایل به قرمز یا مرکب سپیا (Sepia):
مرکبی است که از شیرهی لیکور سیاه و مادهی سیاه رنگ کیسهی جلو شکم ماهی مرکب به دست میآید. تنها مرکبی است که طراحان تاکنون در طراحی با مرکب به کار بردهاند.
۲۵- رنگ لعابی (Tempera):
نوعی از دترامپ، واسطهی ترکیب سفیده یا زردهی تخم مرغ است (رجوع شود به دترامپ).
۲۶- رنگ مایه (Ton):
رنگ مایه به آن نوع رنگآمیزی در نقاشی گفته میشود که به موجب آن طبیعت در درجهی شدت رنگها نمایش داده میشود. انتخاب و بیان رنگ مایهی محلی، رنگ مخصوص یک شئی معین است. رنگ مایهی ترکیب شده آمیختهای از چند رنگ است که معروف به رنگ مایهی به هم زده شده است. رنگ خاکستری رنگ مایهی خنثی نامیده میشود. یک تابلو معمولا در مجموع از یک رنگ مایهی سراسری تشکیل مییابد که در آن یک رنگ بر دیگر رنگها مسلط است. یعنی رنگی متفاوت از رنگ مایهی سراسری عمومی، امّا اهمیت شدت آنئ در صورت ظاهر آن است و این به اندازهای مهم است که پایداری موازنهی درجات مجموع رنگها را در یک محل نشان میدهد.
۲۷- ضربهی قلم مو (Touche):
معنی حقیقی توش (Touche) شیوهی گذاشتن رنگ روی تابلو به وسیلهی نقاش است و بیانگر ادراک خیلی وسیع و در عین حال بسیار مهم از کاراکترهای هنری یک نقاش است. توشها را میتوان به توش صاف، تکهتکه، درهم، خفیف، پهن، سنگین، نرم، ضخیم و غیره دستهبندی کرد امپرسیونیسمها توش دیویزه (Touchr Divisde) (گذاشتن نقطههائی از رنگ خاص کنار هم) را در تابلوهای خود به کار بستهاند.
۲۸- ارزش و رنگ درجه (Valeur):
غالباً رنگ درجه (Valeur) را مترادف رنگ مایه میدانند و در نقاشی عبارت است از نمایش افزایش یا کاهش رنگآمیزیهائی از تاریکی، بدون نقص روشنی و بر اساس پرتوافکنیهائی که در موضوعات مختلف با عناصر گوناگون یک ترکیب نمودار میشود.